کد خبر 345478
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۸

ملک عبد الله با وجود تمام تلاش‌هایی که برای بردن شکاف‌های موجود در خاندان سعودی و در داخل کشور به کار برده، اما نتوانسته وزرای امانتدار و روسای دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی را انتخاب کند که مورد اعتماد وی باشند و این مهمترین چالشی است که با آن مواجه است، در حالی‌که انتقادها از وی در داخل خاندان سعودی هر روز بیش از پیش افزایش می‌یابد.

به گزارش مشرق،  آیا درست است که گفته شود، عربستان سعودی قدرت خود در منطقه و تسلط بر آن را از دست می‌دهد، به خصوص پس از شکست در یافتن راهکار و راه حل‌ برای چالش‌های خارجی که با آنها مواجه می‌شدند، حال چه در قبال ایران و یا سوریه و یا حماس که نتوانستند، آنگونه که در جنگ اخیر غزه مد نظر ایشان بود، این جنبش را تضعیف کنند و یا اینکه مشکلات خود را با آمریکا حل کنند، آمریکایی که هر روز از آل سعود فاصله بیشتری می‌گیرد.

آیا درست است که پادشاهان نفت اکنون از چالش‌های داخلی بیش از چالش‌های خارجی بیم دارند و پیش بینی می‌کنند که به زودی بحرانی سخت و بزرگ، حتی سخت‌تر و بزرگ‌تر از «داعش» دامان آنها را می‌گیرد و بیم از سرنوشت حکومت شان لحظه‌ای آنها را آسوده نمی‌گذارد، حکومتی که ضعف آن با افول و کاهش نفوذ عربستان در بازارهای نفت آغاز شده، به ویژه پس از آنکه قیمت نفت تنها ظرف ۲ هفته از ۱۱۶ دلار به ۱۰۲ دلار کاهش یافت.

آیا درست است که «عبد الله بن عبد العزیز»، پادشاه عربستان تلاش می‌کند، شکاف‌ها و اختلافات موجود در خاندان را پیش از مرگش حل کند، اما هرچه زده به درب بسته خورده و نتوانسته وزرا و روسایی برای حکومت و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورش برگزیند که اعتماد وی را جلب کنند و هم اکنون این موضوع به بزرگ‌ترین چالشی تبدیل شده که با آن مواجه است و انتقاد از وی بیش و پیش از آنکه از بیرون باشد، از داخل خاندان سعودی است.

آیا درست است که سال‌های خصومت و دشمنی میان عربستان سعودی و اسرائیل به پایان رسیده و اسرائیل از دید سعودی‌ها دیگر «محور شرارت» را در منطقه تشکیل نمی‌دهد و ریاض درحال تغییر ائتلاف‌ها و هم پیمانی‌‌های خود بر اساس این باور است که باید به طرف‌های قدرتمند منطقه‌ای روی آورد که از دید آنها هم اکنون مصر و اسرائیل هستند؟

کارشناسان و صاحبنظران اسرائیلی تلاش کردند، به تمام این سوالات پاسخ دهند و مجله صهیونیستی «میدا» در سوم سپتامبر جاری این دیدگاه و نظرات را در گزارشی تحت عنوان «گام بزرگ: عربستان اقدام به ساخت رآکتورهای هسته‌ای می‌کند و از خصومت و دشمنی‌اش با اسرائیل می‌کاهد» منتشر و نتیجه گیری کرد که «خاورمیانه در حال تغییر است و تصمیم سعودی‌ها به ساخت ۴ رآکتور اتمی در واقع پاسخ به این تغییرات در منطقه و سرآغاز چشم پوشی آنها از تولید نفت و آمادگی برای مقابله با چالش‌های متعدد داخلی است»و این گزارش که تهیه کننده آن «اریک گرین اشتاین» ‌است، تا حدود بسیار زیادی بر این نکته تمرکز می‌کند کهمنطقه به سمتجنگ‌های گروه‌های تروریستی تکفیری و قبایل و عشایر پیش می‌رود و خاندان سعودی در حال تغییر سیاست‌های خود هستند، به این منظور خصومت و دشمنی‌ خود با قطری‌ها و اسرائیلی‌ها را می‌کاهند و در مقابل بر ارتباط خود با آنها در چارچوب ائتلاف‌های جدید در می‌افزایند تا امکان ایستادن و مبارزه آنها علیه داعش و ایران و اخوان المسلمین امکان پذیر شوند.

این گزارش اگرچه به این تحولات منطقه‌ای و تغییر در استراتژی‌ سعودی می‌پردازد، اما بر این نکته تمرکز می‌کند که «مشکل عربستان در این امر نهفته است که اصلا نمی‌توان هدف اصلی و نهایی سعودی‌ها را دریافت، به همین دلیل سیاست‌هایشان به طور مستمر تغییر می‌کند و توان محقق کردن موفقیت و پیروزی خاصی را ندارند.

اما نکته مهم‌تر آن است که این گزارش تنها به از دست رفتن سیطره سعودی‌ها بر منطقه نمی‌پردازد، بلکه بر تبیین عوامل ضعف اقتصادی عربستان تمرکز می‌کند که بر نقش منطقه‌ای و بین المللی سعودی‌‌ها در آینده تاثیر منفی می‌گذارد و عربستان را به کشوری صرفا مصرف کننده تبدیل می‌‌کند.

براساس این گزارش خاندان سعودی هم اکنون بیش از ۲۵ درصد نفت تولیدی خود را صرف خریدهای مصرفی خود می‌کنند، به این معنی که اگر عربستان روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت تولید کند، ۲.۵ میلیون بشکه را صرف خریدهای مصرفی خاص خویش می‌کند که رقم و نسبتی بسیار بالاست و بدون تردید بر روند صادرات نفت آنها و به تبع آن، قدرتشان در تسلط بر بازارهای جهانی نفت و ایفای نقش در عرصه بین المللی تاثیر منفی می‌گذارد و در واقع باید گفت که این سلاح درحال گرفته شدن از دست عربستان سعودی است.

تحرکات اخیر دیپلماتیک سعودی‌ها به این نکته اشاره می‌کند که پادشاهان نفت پیش بینی می‌کنند که با بحرانی بزرگ، بزرگ‌تر از داعش به زودی مواجه خواهند شد، به گونه‌ای که از سرنوشت حکومت خود که شروع به تزلزل کرده و آینده بازارهای نفت بیمناک و نگران هستند، چراکه ظرف تنها ۲ هفته بهای نفت از ۱۱۶ دلار در هر بشکه به ۱۰۲ دلار کاهش یافت و اینکه خاندان سعودی هم اکنون سرنوشت خود را به سرنوشت کشورهای منطقه از جمله مصر و اردن و همچنین رژیم صهیونیستی گره می‌زند.

هرج و مرج و آشوب در خاورمیانه هر روز درحال افزایش و تشدید است. کشورهایی در منطقه درحال تجزیه و تقسیم هستند. نظام‌ها و حکومت‌هایی قدیمی فرو پاشیده‌اند و منطقه به سمت جنگ‌های گروهی و قبیله‌ای و گروه‌های تکفیری درحال سوق یافتن است و سعودی‌ها همانند دیگر کشورهای منطقه نمی‌توانند، چراغ‌های قرمز را نادیده بگیرند، به همین دلیل ریاض تصمیم به اجرای چهار طرح احداث رآکتورهای هسته‌ای بنابر اعلام روزنامه عربستانی «الحیات» در دوم سپتامبر جاری می‌گیرد و مقرر می‌‌کند که کار احداث را در سال‌جاری آغاز کند که تا ۱۰ سال آینده ادامه خواهد داشت.


اگرچه این گام، گامی بی‌مانند و استثنایی به شمار می‌آید، اما غیر منتظره نیست. پس از اینکه آمریکایی‌ها شروع به تولید نفت از عربستان کردند و تقریبا به کشوری مستقبل تبدیل شدند تا پس از آن و به تبع عربستان ستاره دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز درخشیدن گرفت، اما این کشورها هیچ‌‌گاه نتوانستند، چالش‌‌های داخلی خود و خطرهای منطقه‌ای را حل کنند.

تصریحات مسئولان سعودی در خصوص احداث رآکتورهای اتمی با تحرکات دیپلماتیک این کشور در روزهای اخیر آغاز شد، به گونه‌ای که هیاتی دیپلماتیک به دستور ملک عبد الله و به ریاست سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان راهی امارات متحده و بحرین و مهمتر از آن راهی قطر شد تا محافل مسئول تصریح کنند که هدف این هیات از سرگیری روابط ریاض – دوحه و کنار نهادن روابط دو جانبه باشد.

اختلاف بین عربستان و امارات متحده در ماه مارس گذشته بود که به اوج خود رسید و قطر تصمیم گرفت، از حمایت جماعت اخوان المسلمین صرف نظر نکند، در حالی‌که عربستان سعودی این جماعت را جماعتی تروریستی شمرده بوده و چون پافشاری دوحه در این خصوص را دید، به بهانه عدم التزام قطر به توافقنامه‌های امنیتی امضا شده میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، به همراه بحرین و امارات متحده اقدام فراخواندن سفیر خود از دوحه کرد.

عربستان سیطره خود را بر منطقه از دست می‌دهد

«یوسی من»، کارشناس امور کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و بازار نفت در دانشگاه «بار ایلان» می‌گوید: به نظر می‌رسد، امروز امور و مسائل بسیاری پشت درب‌ها رخ می‌دهد و به نظر من سعودی‌ها درحال تغییر سیاست‌های خود هستند و این تغییر سیاست به طور آشکار طی عملیات نظامی اخیر «اسرائیل» علیه نوار غزه موسوم به «صخره سخت» قابل ملاحظه بود، به گونه‌ای که لهجه و تصریحات تایید کننده ریاض از «اسرائیل» و مطالب منتشره در مطبوعات و رسانه‌های سعودی و پایگاه‌های اینترنتی عربستانی به خوبی قابل ملاحظه بود.
یوسی من می‌افزاید: سعودی‌ها درک می‌کنند که در اینجا مشکل و معضلی وجود دارد و آن جماعت اخوان المسلمین و سلفی‌های متعصب و افراطی است که بیش از اینها نمی‌توان بر آنها تسلط پیدا کرد. سعودی‌ها می‌دانند که تسلط خود بر منطقه را بیش از پیش از دست داده‌اند و هم اکنون همانند آمریکا یکی از طرف‌های مهم منطقه‌ای «اسرائیل» است. اصول و قواعد بازی تغییر کرده و به تناسب آن باید ائتلاف‌ها نیز تغییر کند.

این کارشناس اسرائیلی فعالیت‌ها و اقدامات گسترده‌ای که عربستان سعودی در این اواخر دست به آن زده را به مثابه اقدامات پیشگیرانه قبل از آغاز نبرد می‌داند و می‌گوید: عربستان سعودی پیش از این نیز چنین خط مشی و سیاستی داشتند، دست زدن به اقدامات جدید در زمان‌های بحرانی؛ مانند آنچه در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ رخ داد و به خاطر احساس بیم و هراس بسیار کردند و پیشتر زمانی که تجاوز عراق علیه ایران در سال ۱۹۸۱ رخ داد.

اگرچه شاهزادگان سعودی و همچنین شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس امروز از تهدیدات امنیتی سخن می‌گویند که ناشی از توسعه و گسترش نفوذ گروه تروریستی تکفیری داعش است و با وجودی که سعودی‌ها ارتش خود را در مرزها به حالت آماده باش درآورده‌اند، با این حال این تهدید را کم خطرتر و بحرانی ثانویه ملاحظه می‌کنند، چون به باور این کارشناس اسرائیلی، سعودی‌ها از توسعه و گسترش نفوذ داعش در منطقه نگران نیستند، بلکه تهدید واقعی آنها در داخل نهفته و در واقع بحرانی داخلی است.

به اعتقاد "یوسی من"، ملک عبد الله با وجود تمام تلاش‌هایی که برای بردن شکاف‌های موجود در خاندان سعودی و در داخل کشور به کار برده، اما نتوانسته وزرای امانتدار و روسای دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی را انتخاب کند که مورد اعتماد وی باشند و این مهمترین چالشی است که با آن مواجه است، در حالی‌که انتقادها از وی در داخل خاندان سعودی هر روز بیش از پیش افزایش می‌یابد.


همچنین مشاهده نشده که وی توانسته باشد، در پرونده‌ای موفق عمل کند، نه در برابر ایران و نه در پرونده سوریه و حتی حماس که نتوانست آنگونه که باید این جنبش را تضعیف و وابسته به خود کند، این درحالی است که آمریکا نیز هر روز درحال دور شدن از عربستان است، به ویژه در این برهه که خود آمریکایی‌ها نیز نتوانستند، در بحران‌های درگیر در سطح بین المللی موفق و پیروز باشند و برای خروج از چنین بحرانی تلاش می‌کنند، دست به ائتلاف‌های بومی و منطقه‌ای بزنند.

در این میان شاید انگیزه دیگری نیز برای فعالیت‌ها و تحرکات سعودی‌ها وجود داشتنه باشد که کم اهمیت‌تر از عوامل مذکور در سطور بالا نیست و آن، کاهش چشمگیر قیمت نفت است، شاید بتوان گفت که این اقدامات تلاشی از سوی ریاض برای بهبود وضعیت بازار باشد، اما آیا سعودی‌ها در این امر موفق خواهند بود یا اینکه در برابر بحرانی دیگر قرار خواهند گرفت.

یوسی من می‌افزاید: به نظر می‌رسد که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به خوبی بوی بحران را در نزدیکی خود احساس می‌کنند، در حالی‌که دو هفته پیش قیمت نفت به بالاترین حد ممکن یعنی ۱۱۶ دلار رسید، هم اکنون بهای آن بین ۱۰۲ تا ۱۰۳ دلار است و کاهش ۱۴ دلاری طی دو هفته زیان و ضرر هنگفتی برای کشورهای تولید کننده نفت به شمار می‌آید و درحالی که معمولا ماه آگوست و ماه سپتامبر بیشترین میزان خرید نفت در بازار صورت می‌گیرد، اما در سال جاری شاهد چنین امری نیستیم و دلیل آن به عوامل زیر باز می‌گردد:
- تولید بیشتر آمریکا
- کاهش مصرف چینی‌ها
- افزایش دمای هوا
تمام دلایل فوق عواملی بودند که برای سعودی‌ها چراغ قرمز و خطر بود.

آیا اکنون زمان برقراری رابطه با عربستان فرا رسیده است

طی تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه که رژیم صهیونیستی بر آن نام عملیات «صخره سخت» را گذاشت، در رسانه‌ها و مطبوعات عربی تصریحاتی منتشر بی‌سابقه در حمایت از «اسرائیل» از سوی شخصیت‌های سعودی منتشر شد و امروز بسیاری از عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی سخن می‌گویند، اما پیش از هرگونه قضاوت پیش از موعد و سریع باید به این موضوع بیاندیشیم که آیا در چنین شرایط بحرانی و متزلزل امکان چنین ائتلافی در منطقه وجود دارد و آیا امکان اعتماد به سعودی‌ها وجود دارد.

«من ردا»، کارشناس امور عربی اسرائیلی در این خصوص تاکید می‌کند که دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول اظهار می‌کند که از بُعد تاریخی نمی‌توان به آنها اعتماد و به عربستان و شیوخ عرب به عنوان یک هم پیمان نگاه کرد، چون به تکرار مشاهده شده، هرگاه این کشورها در معرض بحران قرار گرفته‌اند، برای همراه کردن غرب و آمریکا با خود، از آشتی و مصالحه با اسرائیل سخن گفته‌اند، اما همین که اوضاع به حالت عادی خود باز می‌گردد، آنها همه ائتلاف‌ها را نادیده می‌گیرند.

اما دیدگاه دوم که این کارشناس اسرائیلی آن را تایید می‌کند، می‌گوید که سعودی‌ها درحال تغییر کامل سیاست‌های خود هستند و با اینکه آنها دوست نزدیک ما نیستند، اما امروز برای بسیاری از کشورهای عربی کاملا آشکار شده که اسرائیل طرف خصم آنها نیست، به همین دلیل امیدوار هستند که با آنها به ائتلافی ثابت دست یابند، ائتلافی که همه کشورهای منطقه را در برگیرد، حتی ممکن است، روزی فرا برسد که در آن حتی ایران و اسرائیل هم با یکدیگر به گفت‌وگو بنشینند، چراکه از دید این کارشناس اسرائیلی خاورمیانه تغییر کرده است.
 

من ردا سخن خود را با این گفته به پایان می‌رساند که سعودی‌ها نمی‌دانند، چگونه با طرف‌هایی که کشور – دولت نیستند، تعامل داشته باشند، آنها تلاش می‌کنند که اوضاع را به شکل سابق یعنی حکومت‌هایی ثابت و پایدار باز گردانند.

قدرت داعش در جذب تروریست و عناصر مسلح با هدف خلق بحران در کشورهای عربی و اسلامی صورت می‌گیرد، البته این تنها داعش نیست، بلکه انقلاب‌های عربی نیز سعودی‌ها را قانع کرد که باید به طرف‌های قدرتمند منطقه‌ای مانند مصر، اردن و سرانجام اسرائيل تکیه کنند و ائتلاف‌های گذشته و قدیمی را در خلیج فارس زنده کنند، به همین دلیل است که ملاحظه می‌کنیم، آنها اکنون به قطری‌ها می‌گویند: بیایید مشکلات را پای میز مذاکره حل کنیم. خاندان حاکم بر عربستان دریافته‌اند که احتمالا قدرت را کاملا از دست خواهند داد.


عربستان وهابی به اندیشه‌های داعش نزدیک‌تر است

از سوی دیگر، «ایران زیگل»، پژوهشگر وکارشناس امور ایران و خلیج فارس و استاد دانشگاه حیفا می‌گوید که به هیچ وجه نمی‌توان معنا و مفهوم موج جدیدی که در حمایت از اسرائیل در منطقه شاهد آن هستیم را دریافت. به عنوان مثال وزیر خارجه عربستان به نفع اسرائیل سخن می‌گوید، در حالی‌که تنها چند روز پیش از آن دیدیم که وی گفته بود، اسرائیل اجازه دفاع از خود را ندارد. آیا این تعارض در سخنان به این معناست که سعودی‌ها دارند، با اسرائیل بازی می‌کنند.

زیگل تاکید می‌کند که این وضعیت چندان مورد پسند اسرائیلی‌ها نیست، اما باید به شکلی آگاهانه و هوشیارانه به واقعیت‌ها نگاه کرد، اینکه عربستان وهابی در میان کشورهای منطقه بیش از هر کشور دیگری به افکار و اندیشه‌های داعش نزدیک و معروف است که داعش از حیث ریشه گروهی سلفی است و اینکه اختلاف و تفاوت بسیار میان افکار وهابی و جماعت اخوان المسلمین وجود دارد و بسیاری از سعودی‌ها به نزدیک بودن افکار و اندیشه‌هایشان به داعش مباهات می‌کنند و این موضوعی است که مسئولان سعودی را در حال حاضر بسیار به وحشت انداخته و از بابت آن بیش از هر تهدید داخلی احساس خطر می‌کنند، اما خطرناک‌تر از آن، این است که برخی از شاهزادگان سعودی تا زمانی‌که داعش با شیعیان مبارزه می‌کند، آن را خطری برای خود نمی‌دانند.

از دست دادن تسلط بر بازارهای نفت

با این همه زیگل نیز بر این باور است که سیاست‌های عربستان سعودی درحال تغییر است و مهمترین ویژگی آن در مقایسه با سیاست‌های این کشور طی ۳ تا ۴ دهه گذشته این است که هم اکنون بسیاری از تحرکات سعودی‌ها پشت پرده صورت می‌گیرد و همین موجب شده تا از افزایش مشکلات در جهان عرب هم زمان با در دست داشتن رهبری این جهان به واسطه عربستان جلوگیری کند و این یکی از مهمترین دلایل حمایت گسترده آنها از مصر است تا عربستان رهبر جهان عرب باشد.
 

سعودی‌ها از سال ۲۰۰۰ و از زمانی‌که نظام‌های قدیم رو به تزلزل و ضعف گذاشتند، شروع به تغییر سیاست‌های خود کردند و اوج این تغییر در انقلاب‌های عربی قابل ملاحظه بود، زمانی که دریافتند، می‌توانند در برابر این انقلاب‌ها سکوت پیشه کنند، به همین دلیل از این زمان ریاض اقدام به تشکیل تئلاف‌‌های جدید کرد و هنگامی‌که بحرین شاهد قیام مردم علیه رژیم حاکم شد، اقدام به دخالت نظامی در این کشور کردند.

زیگل تاکید می‌کنند که مشکل سعودی‌ها این است که نمی‌توانند، هدف نهایی خود را مشخص کنند، اما بدون تردید آنها خطر را احساس می‌کنند، چون وقتی از وزیر نفت عربستان سعودی درباره تولید نفت آمریکا سوال می‌شود، وی پاسخ می‌دهد که این اقدامی عالی است که در برقراری ثبات و استقرار منطقه سهیم خواهد بود. اما آشکار است که وی در این سخن شفاف و جدی نیست. چون اگر چنین اتفاقی رخ دهد، قیمت نفت کاهش خواهد یافت و این تاثیری منفی بسیار بر سعودی‌ها می‌گذارد.

وی می‌افزاید: باید به یاد داشته باشیم که اقتصاد عربستان آنگونه که باید پر رونق نیست. سعودی‌ها اکنون ۲۵ درصد نفتی که تولید می‌کنند را مصرف می‌کنند، به این ترتیب عربستان به کشوری مصرف کننده و اسراف‌گرا تبدیل شده که تاثیری منفی بر سیاست‌های اقتصادی این کشور گذاشته و این موجب می‌شود تا در سال‌های نزدیک آینده نیز نتوانند به عنوان اقتصادی قدرتمند به حیات خود ادامه دهند.

این درحالی است که طی روزهای گذشته شاهد بودیم که روزنامه معروف فرامنطقه‌ای «الشرق الاوسط» مقاله‌ای تحت عنوان «نزاع اعراب – اسرائیلی دیگر وجود ندارد» منتشر کرده و در آن نویسنده مدعی شده که جنگ غزه مرحله دوم تغییر جبهه‌های نزاع و درگیری در منطقه است و نویسنده از جنگ لبنان به عنوان مرحله اول تغییر این جبهه‌ها یاد کرده است.

در پایان این گزارش آمده است که فلسطینیان در جنگ اخیر غزه توسط کشورهای قدرتمندی در منطقه مانند ایران و ترکیه و غیره حمایت شدند، در حالی‌که کشورهای مهم عربی مانند عربستان سعودی از اسرائیل حمایت کردند، بنابراین تغییری در حال رخ دادن است و فلسطینی‌ها تنها کسانی هستند که تاکنون جایگاه و موقعیت خود را در این تحولات نیافته‌اند.

منبع: عرش نیوز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • علی ۱۱:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
    0 0
    واقعا مقاله خوبی بود و عمیق به موضوع نگاه نشده بود ممنون مشرق

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس